معنی آب و ناندار

حل جدول

آب و ناندار

کنایه از پردرآمد؛ موقعیت یا شغلی که حقوق و مزایای زیادی داشته باشد.

کنایه از پر درآمد


آب و نان‌دار

کنایه از پردرآمد


آب و زمین

عقار؛ آب و زمین و زراعت، اراضی و ملک و قریه و خزائن.

لغت نامه دهخدا

ناندار

ناندار. (نف مرکب) دارنده ٔ نان. متمول. که اسباب معیشتش ساخته و فراهم است.که موجبات معاشش مهیاست. که تنگ روزی و تهیدست و محتاج نیست. || (اِ مرکب) (از: نان + دار، درخت) به معنی شجرهالخبز. رجوع به نان (درخت...) شود.


دان و آب

دان و آب. [ن ُ] (ترکیب عطفی) از اتباع. دانه و آب. چینه و آب.
- دان و آب مرغها را دادن، چینه و آب در دسترس آنان نهادن.


آب و رنگ

آب و رنگ. [ب ُ رَ] (اِ مرکب، از اتباع) سپیدی و سرخی در چهره ورونق و جلا: خوش آب و رنگ. بد آب و رنگ:
حواصل چون بود در آب چون رنگ
همان رونق در او از آب و از رنگ.
نظامی.
ز قد و روی تو شرمنده باغبان میگفت
که آب و رنگ ندارند سرو و لاله ٔ ما.
؟
|| رنگ و رو. رنگ و آب.


آب و گل

آب و گل. [ب ُ گ ِ] (اِ مرکب، از اتباع) خانه. بنا. زمین.
- آب و گلی در جایی داشتن، خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن.
- از آب و گل درآمدن یا درآوردن، بسن رشد و بلوغ یا نزدیک به آن رسیدن یا رسانیدن.
|| گاه آب و گل گویند و مراد آب و خاک است:
گر خود از اصل بنگریم او را
آب و گل مادر و پدر باشد.
مسعودسعد.


آب و هوا

آب و هوا. [ب ُ هََ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) کشور. اقلیم. || سقم یا صحت مربوط به آب و هوای ناحیتی.


آش و آب

آش و آب. [ش ُ] (اِ مرکب، از اتباع) آش و جز آن. آش و مانند آش.


آب و آش

آب و آش. [ب ُ] (اِ مرکب، از اتباع) خوردنی های پخته.


آب و رنگی

آب و رنگی. [ب ُ رَ] (ص نسبی) در اصطلاح نقاشان، نقشی بالوان. مقابل سیاه قلم.

فرهنگ فارسی هوشیار

آب و رنگ

(اسم) رنگهای خشک شده و رنگهای آمیخته با آب و مواد چسبنده که بوسیله قلم موی مخصوص بروی کاغذ یا پارچه ابریشمی کشند آب رنگ. مقابل رنگ و روغن سیاه قلم، پرده ای که با آب و رنگ نقاشی شده باشد آب رنگ، سفیدی و سرخی چهره رونق و جلای صورت: خوش آب و رنگ بد آب و رنگ، رنگ و رو.


آب و جارو

(اسم) آب و جارو کردن. روفتن بجاروب با پاشیدن آب.


آب و گل

(اسم) بنا ساختمان، زمین ملک. یا آب و گل در جایی داشتن. بنایی یا مزرعه ای داشتن. یااز آب و گل درآمدن یا در آوردن. بسن رشد و بلوغ و نزدیک بدان رسیدن یا رسانیدن. یا حق آب و گل داشتن در. . . سابقه در استفاده از. . . داشتن.


آب و رنگی

(صفت) نقشی که با آب و رنگ کشند مقابل سیاه قلم.

معادل ابجد

آب و ناندار

315

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری